باران را در آغوش می گیرم و خودم را غرق در رویای بدون تو بودن می کنم تو با آغوشی باز با آغوشی پر از نفس های پاییزی به استقبالم می آیی و مرا تنگ در آغوشت می گیری و یک نفس عمیق تو کافیست برای دوباره جان دادنم در هوای بودنت از دستت دادم نفهمیدم که چی شد دیگه فایده ای نداره نگو عاشقی و دل تنگ مث اون وقتای تو منم شدم یه تیکه سنگ این افتخار بود واسه من بذارمت روی سرم به عکست بوسه بزنم لای گلای دفترم یادت میاد می گفتم فقط بمونی کافیه خندیدی و گفتی بور خیالتم اضافیه دنیا چقد کوچیک شده یاد ما هم میفتی در حد من تو نیستی این جمله رو تو گفتی ئاسه دل سنگی تو هزار تا نامه دادم نخونده پاره می شدن بازم ادامه دادم چقد برای دیدنت پی بهونه گشتم کوچیک شدم پیش دلت دیگه ازت گذشتم شبا دیگه کار منه خوندن کنار پنجره شاید عاشقت بشم اگه زمستون بگذره
به این حرفای تکراری که تو هر جمله میاری به این احساس سردرگم که هی میگی دوسم داری یه احساس بدی دارم به اینکه عاشقم هستی ولی عشقی نمی بینم به اینکه تازه می فهمم توی قلبت نمی شینم به این که خاطره هامون دیگه از خاطرت رفته باید باور کنم اما نمی شه باورش سخته یه احساس بدی دارم
اگه پابند این تردید باشی تموم این فرصتا از بین میره منو درگیر خودت کن آخه فردا برای عاشق شدن دیره خیال اینکه از یاد تو میرم مث درده که افتاده به جونم اگه امروز دستامو نگیری نمیتونم کنار تو بمونم دلم تنگه واسه دیوونه بازی کجا رفتند روزای قهر و آشتی کجا رفتند اون روزا که دیدنم رو واسه یک ثانیه آرزو داشتی دلم میخواد دوباره مث گذشته همش از عشق تو دیوونه باشم دلم میخواد هر روز و هرشب به حست شک کنم از هم بپاشم دلم تنگه دلم تنگه هنوزم که این دیوونگی اومد به روزم دلم تنگه واسه آتیش عشقت می خوام بازم تو آتیشت بسوزم دیگه اشکامو بهت نشون نمیدم جای نقاشی ها تم تکون نمیدم دیگه هرچقدر کنا ر من نباشی به خودم اجازه جنون نمیدم دیگه اشکامو بهت نشون نمیدم جای نقاشی ها تم تکون نمیدم دیگه وقتی که کنا ر من نباشی به خودم اجازه جنون نمیدم دیگه روی میز برات گل نمی ذارم ادای مجنونارم در نمی یارم هر چی خاک نشسته باشه تو اتاقت به خدا یه ذره شم بر نمیدارم نمیخوام برام بمیری تو فقط بگو نمیری دیگه نامه های بازم نمیخونم شبا که دیر کنی بیدار نمیمونم تو بخوای به هیچکسی چیزی نمیگم نمیگم چشای تو کرده دیوونم نمیخوام برام بمیری تو فقط بگو نمیری دیگه از تو هیچ سوالی نمیپرسم بی خبر میمونی از شبای غصه ام دیگه هرچی اتفاق بد بیفته نمیتونی بخونی از توی قصه ام دیگه راه به راه برات گل نمیچینم شب تا صبح خواب چشاتو نمیبینم شبا که با قهوه و غصه بیداری حتی بی صدا کنارت نمیشینم نمیخوام برام بمیری تو فقط بگو نمیری بخواب آروم تو آغوشم نکن هرگز فراموشم بخواب آروم کنار من تو پاییز و بهار من لالا لالا گل مریم چشات رو هم میره کم کم لالا لالا گل یاسم ازت میخونه احساسم لالا لالا گل پونه عزیزم رفته ازخونه لالا لالا گل زردم ببین بی تو ر از دردم بخواب آروم تو آغوشم نکن هرگز فراموشم بخواب آروم کنار من تو پاییز و بهار من |
About![]()
واي اگه خون سياوش دامن شبو بگيره اگه باز به زخم رستم سهراب قصه بميره واي اگه درفش كاوه بشه باز خنجر ضحاك اگه باز از تخت جمشيد خسرويي بيفته رو خاك واي اگه كمون آرش بشكنه به دست كينه واي اگه دوباره شيرين مرگ فرهادو ببينه كاشكي بغض دماوند خون نشه قلب ستاره كاش نيا روزي كه مهتاب توي كوچه پا نذاره كاشكي از چشماي مجنون خواب ليلي رو نگيرن كاش فرشته هاي عاشق توي آسمون نميرن غم سرداراي جنگل به دل خزر ميمونه دوباره خروش كارون قلب شب رو مي سوزونه چشاي معصون زرتشت از يادارس نميره قلعه ها ميريزن اما بغض بابك نميميره ديگه از غرور اين خاك چي ميمونه چي ميمونه واسه بچه هاي البرز چه كسي قصه ميخونه
Archives7 دی 13954 تير 1395 5 مهر 1393 3 مرداد 1393 1 مرداد 1393 7 خرداد 1393 6 خرداد 1393 7 ارديبهشت 1393 1 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 7 دی 1392 2 آبان 1392 7 مهر 1392 3 مهر 1392 7 شهريور 1392 3 شهريور 1392 98511 اسفند 1391 98511 دی 1391 4 آذر 1391 2 آذر 1391 1 آذر 1391 98511 آبان 1391 4 آبان 1391 1 آبان 1391 6 مهر 1391 6 شهريور 1391 98511 مرداد 1391 7 مرداد 1391 3 مرداد 1391 2 مرداد 1391 1 مرداد 1391 AuthorsLinks
عشقه من تویی...
تبادل لینک |