Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


98511

 

 غم دانه دانه می افتد روی صورتم


شور است طعم نبوودنت

 

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت11:17 قبل از ظهرتوسط yousef | |

 مرا به ذهنت نه

به دلت بسپار

من ازگم شدن

 درجاهای شلوغ

میترسم

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت11:15 قبل از ظهرتوسط yousef | |

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

 

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

 

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

 

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

 

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت11:2 قبل از ظهرتوسط yousef | |

واي اگه خون سياوش

دامن شبو  بگيره

اگه باز به زخم رستم

سهراب قصه بميره

واي اگه درفش كاوه

بشه باز خنجر ضحاك

اگه باز از تخت جمشيد

خسرويي بيفته رو خاك

واي اگه كمون آرش

بشكنه به دست كينه

واي اگه دوباره شيرين

مرگ فرهادو ببينه

كاشكي بغض دماوند

خون نشه قلب ستاره

كاش نياد روزي كه

مهتاب تو كوچه پا نذاره

كاشكي از چشماي مجنون

خواب ليلي رو نگيرن

كاش فرشته هاي عاشق

توي آسمون نميرن

غم سرداراي جنگل

به دل خزر ميمونه

دوباره خروش كارون

قلب شب رو مي سوزونه

چشاي معصون زرتشت

از يادارس نميره

قلعه ها ميريزن

اما بغض بابك نميميره

ديگه از غرور اين خاك 

چي ميمونه چي ميمونه

ئاسه بچه هاي البرز

چه كسي قصه ميخونه

 

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:50 قبل از ظهرتوسط yousef | |

چرا هر جا كه ميرم فقط غم روبرومه


همه با طعنه ميگن ،قدمهاي تو شومه


از اين سردرگمي ها ،يه عمري ميشه بي تابم


همش سردرد ميگيرم، چرا راحت نميخوابم


منو بازم غريبي كشت،چرا پاهام نميره يك قدم راه


مگه نفرين كي پامو گرفته


چرا عشقم دوباره سرده با من


مگه بازم كسي جامو گرفته


نگاه مات قلبم رو تو چنگال قفس ديدم


بگو دنيا كه من اينجا تقاص چي رو پس ميدم

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:47 قبل از ظهرتوسط yousef | |


خسته ام ازاین زندان که نامش زندگیست

پس قشنگیهای دنیا مال کیست

باختم درعشق اما باختن تقدیر نیست

ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:43 قبل از ظهرتوسط yousef | |

 امم را پدرم انتخاب کرد

نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم

دیگر بس است

راهم را خودم انتخاب خواهم کرد

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:33 قبل از ظهرتوسط yousef | |


دربیکرانه زندگی دو چیز است که افسونم میکند:
آبی آسمان که می بینم و میدانم که نیست و
خدایی که نمی بینم و میدانم که هست

 

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:31 قبل از ظهرتوسط yousef | |

نگاه بیقرار من اگه دست از چشات برداشت
اگه این قصه شیرین واست پایان تلخی داشت
اگه هر وقت که دلتنگی صدامو دیگه نشنیدی
اگه فردا زیر بارون منو با دیگری دیدی
من از تو معذرت میخوام اگه از من بدی دیدی

من از تو معذرت میخوام اگه از دوری رنجیدی

من از تو معذرت میخوام که باز چشمات رو تر کردم

من از تو معذرت میخوام که دیگه برنمیگردم

نگو دلگیری از دستم که قدرتو ندونستم
دلم خوشبختیت رو میخواست تو باور کن نتونستم
اگه دستای سرگردون منو از قلب توچیده
من از تو معذرت میخوام گل زیبای ارکیده

من از تو معذرت میخوام که دلگیری و پژمرده

من از تو معذرت میخوام که احساست ترک خورده

من از تو معذرت میخوام

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:30 قبل از ظهرتوسط yousef | |

ازاين تصميم بيهوده

چه چيزي قسمتم بوده

نگو بامن ازاين خواستن

كه حسرت همدمم بوده

چه فهميدي ازاين گريه

چي خوندي از نگاه من

نبودي تو پناه من

نبودي تكيه گاه من

+نوشته شده در دو شنبه 26 / 1برچسب:,ساعت10:27 قبل از ظهرتوسط yousef | |

صفحه قبل 1 ... 24 25 26 27 28 ... 37 صفحه بعد